میس آنیتامیس آنیتا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

*سفید برفی*

*دخترم و بزرگ شدنش*

بازم سلام ماماني،شما الان دو سال و سه ماه داري،خيلي خانم شدي و كاملا حرف ميزني و ماشالله خيلي باهوشي،گاهي وقتا من وبابايياز حرفات تعجب ميكنيم،غذا خوردنت خيلي خوب نيست،به زور هواپيما بياد دهنت واين حرفا چند قاشقي ميخوري،عاشق بستني هستي وماست،در مورد خوابت بگم كه بيشتر دير ميخوابي هنوز و خيلي مقاومت ميكني تابيدار بموني،ماشالله خيلي شيطوني و يه جا بندنميشي،حتي داخل ماشين،بخاطر شما تقريبا يكسالي بود پشت رل نميشستم اما جديدا ميشينم چون يكم ترسو شده بودم و بايد  ترسم بريزه،بابايي  خيلي هوامو داره،اماوقتي پشت رلم شما همش ميخواي بيايي بغلم وتا جايي كه بشه بابايي حواستو پرت ميكنه،هر وقتم بابايي داره رانندگي ميكنه،به قول خودت قان قان ميده ...
15 ارديبهشت 1394

*بوي عيدي*

سلام عشقه ماماني،بعد يه مدت اومدم برات بنويسم،اول از عيد وحال وهواش ميگم،روزاي قبل سال تحويل رو همش توخريد و آماده كردن هفت سين واينابوديم،روزاي خيلي قشنگي بود،تايكساعت قبل سال تحويلم مامي سرپابودوكارميكرد،شماهم بيداربودي ونميزاشتي من وبابايي راحت بشينيم سرسفره وقرآن بخونيم،سال كه تحويل شد،آهنگ گذاشتيم وشماتازه نصفه شبي زده بودي توكار رقص ههههه،خلاصه خواب تو كارت نبود،ازفرداشم كه ديدوبازديد عيد شروع شدوازروز پنجم بادوتاعموهام و دايي محمداينا رفتيم شمال ويلاي عزيزاينا،صبح روزحركت شماتاچشاتوبازكردي گفتي بريم درياهههه خيلي بامزه گفتي ب اون قيافه خوابالو،تو راه خيلي خوش گذشت،سفر خوبي داشتيم،يه عصر رفته بوديم ساحل عليرضا وهوا سردبود،اولش من پي...
14 ارديبهشت 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به *سفید برفی* می باشد